loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 203 جمعه 13 مرداد 1391 نظرات (0)

امام حسن مجتبی(ع)-ولادت


ای دل از این نداری خود دست برندار

 از چشم نو بهاری خود دست برندار

 یعنی ز وضع جاری خود دست برندار

 از حسن هم جواری خود دست برندار

 هر لحظه فرصت نفحاتی دوباره هست

 وقتی کریم هست یقین کن که چاره هست

 گفتم بیایم از نفست زیر و رو شوم

 دنبال نان سفرۀ تو کو به کو شوم

 مثل نسیم با کرمت روبرو شوم

 من هم به لطف عام تو با آبرو شوم

 دیدم ته صفوفِ گداها نشسته ام

 یک کوچه مانده آخر دنیا نشسته ام

 پر می کشند با پر و بالت نسیم ها

 تا آن سوی بلندی قد حریم ها

 خواهش بهانه ای ست که از آن قدیم ها

 افتاده در نگاه همه یا کریم ها

 دست مرا بگیر مرا یک ستاره نیست

 «در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست»

«یک» خواستم، عطای تو چندین برابر است

 لطف کم تو از سر دنیا فراتر است

 اصلا کلید باغ بهشتی بر این در است

 «از هر زبان که می شنوم نامکرر است»

 یک قصه بیش نیست که ما سر سپرده ایم

 هر نان تازه را سر این سفره خورده ایم  

 تو می رسی و غنچهٔ لبخند می رسد

 اردیبهشت در تب اسفند می رسد

 در خانۀ ولیّ خدا قند می رسد

 زیباترین نتیجۀ پیوند می رسد

 قدری بخند دور و بر تو حبیب هست

 «در غنچه ای هنوز و صدت عندلیب هست»

 تو نور پر فروغ محلات خوب ها

 آیینۀ بهاری آیات خوب ها

 یعنی شروع سلسله سادات خوب ها

 ماهی میان ماه مناجات خوب ها

 وقت نماز آمده در انتظار تو

 ای ما فدای آن بدن لرزه دار تو!

تو بر فراز کوه کرم ایستاده ای

 شاهی به روی خاک ولی سر نهاده ای

 با این همه شبیه نفس صاف و ساده ای

 حاجی عشق می شوی اما پیاده ای

  چشم عنایت از همه سو دوختی به ما

  راهِ چگونه زیستن آموختی به ما

 جولان تیغ دست تو بیداد می کند

 یک لشگر از قیام تو فریاد می کند

 کشته کنار داغ جمل باد می کند

 دل را طنین «یا حسن» آباد می کند

 طوفان تیغ را به تماشا گذاشتی

 بر عرشِ افتخار و شرف پا گذاشتی

  بغض کبود یاس خدا در گلو شکست

 حق در سکوت بود و صدا در گلو شکست

 آن گریه های عقده گشا در گلو شکست

 تصویر تلخ خاطره ها در گلو شکست

 آری عصای مادر آیینه ها شدی

 پاره جگر! تو هم جگر داغ ما شدی

از ناله های پر غم مادر که بگذریم

 از کوچه و شقایق پرپر که بگذریم

 از لحظه های پشت همان در که بگذریم

 از غربت شبانۀ حیدر که بگذریم

 از تو غروب کرب و بلا می توان شنید

 «لا یوم کَیومَکَ» را می توان شنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 63
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 114
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,086
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,380
  • بازدید ماه : 25,707
  • بازدید سال : 400,507
  • بازدید کلی : 22,647,468