تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
حضرت زهرا(س)-شهادت
چشمان تارم طاقت دیدن ندارد
جا دارد از این صحنه عالم جان سپارد
مادر میان آتش افتاده خدایا
کاری کن این لحظه کمی باران ببارد
**
بابا مگر که می شود این در نسوزد
من سعی کردم سورۀ کوثر نسوزد
اما دوباره آتش در گر گرفته
بابای من کاری بکن مادر نسوزد
**
مادر بیفتد کنج خانه، درد دارد
این گریه های مخفیانه، درد دارد
می خواست برخیزد ز جایش، باز افتاد
جای غلاف و تازیانه، درد دارد
**
پدرم بود ولی مادر ما سیلی خورد
به گمانم که رخ شیر خدا سیلی خورد
پنج انگشت که به صورت او خورد، نوشت
گوئیا پنج تن آل عبا سیلی خورد
تعداد بازديد : 309
پنجشنبه 24 فروردین 1391 ساعت: 14:01
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب