بسم الله... درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر... شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از

بسم الله... درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر... شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از

بسم الله... درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر... شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از

بسم الله... درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر... شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از

بسم الله... درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر... شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از
بسم الله... درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر... شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بسم الله... درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر... شده هر قافیه ام یک غزل درد آور ای که از

بسم الله...

 

درد سر ، بین گذر ، چند نفر، یک مادر...

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

 

ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری

امنیت نیست ، از این کوچه سریع تر بگذر

 

دیشب از داغ شما فال گرفتم ، آمد :

دوش می آمد و رخساره … نگویم بهتر!

 

من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم

نا خود آگاه به یاد تو می افتم مادر

 

چه شده ؟! قافیه ها باز به جوش آمده اند:

دم در، فضه خبر! مادر و در، محسن پر...

 

کاظم بهمنی

 از وبلاگ فریاد العطش


تعداد بازديد : 263
چهارشنبه 16 فروردین 1391 ساعت: 18:40
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف