هر دم از غصه ی جان سوز تو آتش گیرم
کربلا کعبه ی عشق است و منم در احرام
شد در این کعبه ی عشاق دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست کنم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تکبیرم
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد (علمدار نیامد )
سقای حسین سید و سالار نیامد( علمدار نیامد)