بلبلی خارم و سربار اباعبداللهشده‌ام مست به گلزار اباعبداللهراضیم از کم و بسیار اباعبداللهباشم ای

بلبلی خارم و سربار اباعبداللهشده‌ام مست به گلزار اباعبداللهراضیم از کم و بسیار اباعبداللهباشم ای

بلبلی خارم و سربار اباعبداللهشده‌ام مست به گلزار اباعبداللهراضیم از کم و بسیار اباعبداللهباشم ای

بلبلی خارم و سربار اباعبداللهشده‌ام مست به گلزار اباعبداللهراضیم از کم و بسیار اباعبداللهباشم ای

بلبلی خارم و سربار اباعبداللهشده‌ام مست به گلزار اباعبداللهراضیم از کم و بسیار اباعبداللهباشم ای
بلبلی خارم و سربار اباعبداللهشده‌ام مست به گلزار اباعبداللهراضیم از کم و بسیار اباعبداللهباشم ای
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
بلبلی خارم و سربار اباعبداللهشده‌ام مست به گلزار اباعبداللهراضیم از کم و بسیار اباعبداللهباشم ای

بلبلی خارم و سربار اباعبدالله
شده‌ام مست به گلزار اباعبدالله
راضیم از کم و بسیار اباعبدالله
باشم ای کاش ز انصار ابا عبد الله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
گر زند همچو منی از غم او دم چه عجب
گر شود از غم او پشت فلک خم چه عجب
می‌گریزد اگر از مجلس او غم چه عجب
مست اویند اگر عالم و آدم چه عجب
همه هستند بدهکار ابا عبدالله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
 
خون پاکی که از او ریخته بر فرش زمین
کرده با جوشش خود راست چنین قامت دین
کربلا را  نگهش کرده چنان خلد برین
افتخاریست غلامیش که جبریل امین
پرده داریست به دربار اباعبدالله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
 
معرفت سویش با چشم پر آب آمده است
عشق هم در طلبش پا به رکاب آمده است
به درش عقل به دنبال شراب آمده است
یا چو طفلی پی یک جرعه جواب آمده است
تا شود محرم اسرار اباعبد الله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
 
آه در گوشه میخانه سقّاخانه
زده ام باده ز پیمانه سقّاخانه
قاطی اینهمه پروانه سقّاخانه
مست و لایعقل و دیوانه سقّاخانه
می کنم یاد ز ایثار ابا عبدالله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
تا به قاف نگهش آمده با سختی عشق
که بیارامد در سایه او لختی عشق
می‌زند نعره سرمستی و خوشبختی عشق
ما که هستیم بفهمیم او را وقتی عشق
در نیاورده سر از کار ابا عبدالله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
« بِابی انتَ و امّی » است مرا شُرب مدام
زده ام باده مهرش شده ام شیرین کام
پیر میخانه مرا از می او ریخت به جام
« کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام »
گفته اینگونه علمدار اباعبدالله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
می‌کشد بر سر عشاق خودش دست حسین
غم می نیست در این میکده تا هست حسین
کیست از عشق خدا واله و سرمست ؟ ... حسین !
روی پیشانی فطرس چه نوشته است ؟ حسین !
 که منم عاشق زوّار ابا عبدالله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله
 
زده ام چنگ به دامان حسین بن علی
شده ام بی سر و سامان حسین بن علی
می‌نشینم به سر خوان حسین بن علی
نشدم گر هم سلمان حسین بن علی
می‌شوم میثم تمّار ابا عبد الله
تشنه ام ، تشنة دیدار اباعبدالله

اللهم ارزقنا شفاعة الحسین یوم الورود


تعداد بازديد : 79
جمعه 12 تیر 1394 ساعت: 13:26
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف