عدو خودسرانه مرا می‌زند ببین از کجا تا کجا می‌زند مرا با تمامیِّ نیروی خود به یاد تو و مرتضی می‌زند به جای نوازش یتیم تو را جدا از دو چشم �

عدو خودسرانه مرا می‌زند ببین از کجا تا کجا می‌زند مرا با تمامیِّ نیروی خود به یاد تو و مرتضی می‌زند به جای نوازش یتیم تو را جدا از دو چشم �

عدو خودسرانه مرا می‌زند ببین از کجا تا کجا می‌زند مرا با تمامیِّ نیروی خود به یاد تو و مرتضی می‌زند به جای نوازش یتیم تو را جدا از دو چشم �

عدو خودسرانه مرا می‌زند ببین از کجا تا کجا می‌زند مرا با تمامیِّ نیروی خود به یاد تو و مرتضی می‌زند به جای نوازش یتیم تو را جدا از دو چشم �

عدو خودسرانه مرا می‌زند ببین از کجا تا کجا می‌زند مرا با تمامیِّ نیروی خود به یاد تو و مرتضی می‌زند به جای نوازش یتیم تو را جدا از دو چشم �
عدو خودسرانه مرا می‌زند ببین از کجا تا کجا می‌زند مرا با تمامیِّ نیروی خود به یاد تو و مرتضی می‌زند به جای نوازش یتیم تو را جدا از دو چشم �
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
عدو خودسرانه مرا می‌زند ببین از کجا تا کجا می‌زند مرا با تمامیِّ نیروی خود به یاد تو و مرتضی می‌زند به جای نوازش یتیم تو را جدا از دو چشم �

عدو خودسرانه مرا می‌زند

ببین از کجا تا کجا می‌زند

مرا با تمامیِّ  نیروی خود

به یاد تو و مرتضی می‌زند

به جای نوازش یتیم تو را

جدا از دو چشم شما می‌زند

نگفتا کسی که یتیم است این

چرا یک نَفس، یک صدا می‌زند

فقط عمه می‌گفت: نامحرمان

بگیرید او را چرا می‌زند

تو از روی نیزه نظاره مکن

که او پهلویم را به پا می‌زند

بیا گوشه‌ی این خرابه ببین

که او بعد من، عمه را می‌زند

پدر، از روی نیزه چشمت بگیر

عدو خودسرانه مرا می‌زند       

 
شاعر : رضا باقریان


تعداد بازديد : 85
پنجشنبه 14 آذر 1392 ساعت: 2:46
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف