loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 81 شنبه 04 آبان 1392 نظرات (0)

افتاد دست بلندي ، مشكي كه خالي خالي

پيش نگاه شريعه ، در همين جا ، اين حوالي

ظرفيت چشم او را ، كيفيت اين سبو را

هرگز نخواهيد فهميد اي ظرف هاي سفالي

اينجا همه تشنه هستند ، اين واقعيت ندارد

اين حرف ها را در آورد از خود فرات خيالي

خوردن ندارد بگوييد ، اين ميوه آبي ندارد

كي ديده سيراب گردد ، لب تشنه از مشكِ كالي

ديگر نمانده عمودي در خيمه ات تا بخيزي

دستي نمانده برايت تا چشم خود را بمالي 

تو دست دادي و جايش يك مُشتِ پُر را خريدي

پس بالهايت گرانند بايد به بالت ببالي

گفتي برادر بيايد اين بوي سيب از حسين است

چشمي نداري ببيني : آمد ولي با چه حالي

گفتند : آيا عمو رفت ، گفتند و آنقدر گفتند

شايد جوابي بگيرند اين جمله هاي سئوالي

ديدم قيامت بپا شد چشمي به حرف آمد و گفت :

اينجا همه آب خوردند از دستهاي زلالي

بعد از تو بايد بخشكد اندام هرچه كه درياست

بعد از تو بايد ببارد اين آسمان ، خشكسالي


 تو سفره كردي دلت را تا ما گرسنه نباشيم

ما غافلان باز هر روز دنبال نان حلالي

رضا جعفری

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 56
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 142
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,484
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,778
  • بازدید ماه : 26,105
  • بازدید سال : 400,905
  • بازدید کلی : 22,647,866