آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت يابضعه مني هميشه برلبش بود دائم كن

آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت يابضعه مني هميشه برلبش بود دائم كن

آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت يابضعه مني هميشه برلبش بود دائم كن

آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت يابضعه مني هميشه برلبش بود دائم كن

آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت يابضعه مني هميشه برلبش بود دائم كن
آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت يابضعه مني هميشه برلبش بود دائم كن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت يابضعه مني هميشه برلبش بود دائم كن

آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت

دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت

يابضعه مني هميشه برلبش بود

دائم كنار مهد زهرا محشري داشت

هرروز مشتاق وصال روي اوبود

درآسمان ديده ماه انوري داشت

ازبسكه در درياي رحمت غوطه ور گشت

ازقلزم رحمت بدستش گوهري داشت

تنها نه گوهر بلكه خورشيد نبوت

درپيش رودرياي گوهرپروري داشت

كاشانه اوچون بهشت آرزو بود

دراين بهشت سبز وخرم كوثري داشت

انديشه اي كي داشت ازهرسرد مهري

تا آفتاب گرم و سايه گستري داشت

جاداشت شكرحق بجا آرد كه ازحق

صديقه زهراي پاك واطهري داشت

تادرجهان آن رحمت اللعالمين بود

اين طاير عرش آشيان بال وپري داشت

دوران هجران پدر تا آمد از راه

چون ابرباران ديده چشمان تري داشت

صدحيف ازاين گل كه از بيداد گلچين

ازعمرگلها نيز عمركمتري داشت

وقتي كه روز وصل آمد اي«وفائي»

ياس نبي رخساره نيلوفري داشت

استاد سید هاشم وفائی


تعداد بازديد : 247
دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 ساعت: 14:45
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف