loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 249 دوشنبه 09 اردیبهشت 1392 نظرات (0)

آنشب كه احمد دربرخود دختري داشت

دخترنگويم بلكه گويم مادري داشت

يابضعه مني هميشه برلبش بود

دائم كنار مهد زهرا محشري داشت

هرروز مشتاق وصال روي اوبود

درآسمان ديده ماه انوري داشت

ازبسكه در درياي رحمت غوطه ور گشت

ازقلزم رحمت بدستش گوهري داشت

تنها نه گوهر بلكه خورشيد نبوت

درپيش رودرياي گوهرپروري داشت

كاشانه اوچون بهشت آرزو بود

دراين بهشت سبز وخرم كوثري داشت

انديشه اي كي داشت ازهرسرد مهري

تا آفتاب گرم و سايه گستري داشت

جاداشت شكرحق بجا آرد كه ازحق

صديقه زهراي پاك واطهري داشت

تادرجهان آن رحمت اللعالمين بود

اين طاير عرش آشيان بال وپري داشت

دوران هجران پدر تا آمد از راه

چون ابرباران ديده چشمان تري داشت

صدحيف ازاين گل كه از بيداد گلچين

ازعمرگلها نيز عمركمتري داشت

وقتي كه روز وصل آمد اي«وفائي»

ياس نبي رخساره نيلوفري داشت

استاد سید هاشم وفائی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 57
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 158
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,881
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 19,175
  • بازدید ماه : 26,502
  • بازدید سال : 401,302
  • بازدید کلی : 22,648,263