شعر فاطميه

نظرات 0

...ولی چگونه شد آن روز حال و روز علی(ع)

که دید روی زمین گوشواره ای نیلی

دو گوشواره ي عرش خدا به خاک افتاد

و مرتضی وسط کوچه داشت جان می داد

خودش نوشت: چنان ضربه ای زدم با دست

که یاس یک طرف افتاد و گوشواره شکست

دو گوشواره که دیگر کسی ندید آن را

گذشت؛ کرببلا یک نفر کشید آن را

دو گوشواره خونی دو گوش پاره شده

و تکه معجر سرخ و روپوش پاره شده
رحمان نوازي