loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 161 دوشنبه 11 دی 1391 نظرات (0)

 

دست و پایم کبود و چشمم تار

سینه ام بی قرار و رویم سرخ

ای گلو پاره ی بدون کفن

مثل خون لبت گلویم سرخ

**

ای شهید خدا و شاهدمن

از کجا قصه ی سفر گویم

از عروجت یه نیزه ی دشمن

یا ز سجاد محتضر گویم

**

رفتی و رفت حرمت زینب

خیمه بود و فراق و شعله و دود

این قدر گویمت که بعد از تو

روی سالم میان خیمه نبود

**

زینبت بود و لشگر نامرد

زینبت بود و کودکان و فراق

زینبت بود و نعش عریانت

زینبت بود و بوسه ی شلاق

**

عمه بودن دو دست من را بست

تا بمانم کنار طفلانت

ورنه جان می سپردم از غصه

در کنار تن پریشانت

**

عزم آن داشتم برادر جان

جان سپارم به گوشه ی گودال

چه بگویم ز غارت خیمه

کندن گوشواره و خلخال

**

زینبت بود و کوفه ی کافر

زینبت بود و ذکر یازهرا

نعره ی اسکتو زدم دیدی

با همان لحن و لهجه ی مولا

**

زینب و کوفیان حیدر کش

باورت میشود برادر جان

همره کاروان آل علی

خواهرت رفت گوشه ی زندان

**

دارم از ماجرای خود با این

بغض تلخ گلو میگویم

جان به لب آمده اگر دارم

از شب شام شوم میگویم

**

بر سر ما ز بام میبارید

سنگ و خاکستر و نگاه حرام

بر لب هیچ کس نمیدیدم

السلام علیک جز دشنام

**

از نگاه جسور نامردان

همه ی اهل بیت تو مُردند

نیزه های سر شهیدان را

وسط محمل زنان بردند

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 71
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1090
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,236
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,637
  • بازدید ماه : 23,964
  • بازدید سال : 398,764
  • بازدید کلی : 22,645,725