loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 137 شنبه 11 شهریور 1391 نظرات (0)

شدی امشب چه خوش مهمان کنار دخترت بابا

 

نمودی شاد قلب کودک غم پرورت بابا

 

کنم گیسوی خود را پهن روی خاک ویرانه

 

که بگذارم بروی گیسوان خود سرت بابا

 

زمان رفتنت بیهوش بودم تا لبت بوسم

 

ولی حالا بده اذنم ببوسم حنجرت بابا

 

رباب دل غمین دارد پدر حال پریشانی

 

که روی نیزه میبیند علی اصغرت بابا

 

بگرداند سر خود را عمو چون روی من بیند

 

خجالت میکشد آیا امیر لشکرت  بابا

 

چو میزد ضربه ی سیلی برویم دشمن پستت

 

به دست نا نجیبش دیده ام انگشترت بابا

 

به استقبال سیلی رفتم و رویم شده نیلی

 

کبودی گشته ستر دختر بی معجرت بابا

 

حلالیت بگیر از عمه ام زینب برای من

 

که زحمت داده ام این روزها بر خواهرت بابا

شاعر: مجید خضرایی
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 64
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 115
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,101
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,395
  • بازدید ماه : 25,722
  • بازدید سال : 400,522
  • بازدید کلی : 22,647,483