در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي باور ن

در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي باور ن

در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي باور ن

در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي باور ن

در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي باور ن
در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي باور ن
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي باور ن

در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد

آخر چرا اميد و پناهم نمي رسد

بيرون خيمه منتظرش مانده ام ولي

باور نميكنم به نگاهم نمي رسد

اين جا به روي من همه شمشير مي كشند

وقتي به داد و ناله و آهم نمي رسد

دشمن به فكر حمله فتاده است تا شنيد

عباس من به جمع سپاهم نمي رسد

گفتم به زينبم كه زمان اسارت است

ديگر به خيمه ها گواهم نمي رسد

كم كم غروب روز دهم مي رسد ز راه

اما زمان رويت ماهم نمي رسد

من گريه ميكنم همگي خنده مي كنند

در علقمه صدا به صدا هم نمي رسد

شاعر: محمد حسن بيات لو


تعداد بازديد : 145
دوشنبه 06 شهریور 1391 ساعت: 8:22
نویسنده:
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف