loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 283 دوشنبه 30 مرداد 1391 نظرات (0)
زمين براي قدم هایت آسمان شده بود

وَ ماه، روي سرت مثل سايه بان شده بود

دوباره کشتي نوح از پس زمان برخاست

وَ باز دست خداوند، بادبان شده بود

تمام داغ تو را روي نيزه ها بردند

براي بردن تو نيزه ناتوان شده بود

بهار، از سر ني عاشق نگاهت شد

از آن زمان همه ي روزها خزان شده بود

جدال آينه و سنگ بود، مي ديدم

که مشت سنگ به پيشانيت نشان شده بود

تمام بغض سقيفه که جمع شد يک جا

به سرخي لب تو چوب خيزران شده بود

براي درک تو هر روزمان محرّم شد

محرّمي که به پا در دل جهان شده بود

شبيه سرخ ترين فصل سال مي رفتي

زمين براي قدم هایت آسمان شده بود

 شاعر:حسین سنگری

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 62
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1111
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,875
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 17,276
  • بازدید ماه : 24,603
  • بازدید سال : 399,403
  • بازدید کلی : 22,646,364