مقطع الاعضا
دل پر از زخم ، نفس زخم ، رگ حنجر زخم
گوشه ای درته گودال لب خنجر زخم
آسمان پر شده از سر ، سر بر نيزه شده
پيکری روی زمين بی سر و سرتا سر زخم
نيزه و تير و سنان ها همه هم دست شدند
پس تنی ماند اگر ، ماند ز يک لشگر زخم
فقط از اسب زمين خوردن او کافی بود
پس چه آورده به روز جگر مادر زخم؟
خواهرش معجر اگر داشت به زخمش می بست
اين همه خاک نمی ريخت به سر ، برهر زخم
زخم طفلان همه اش زير سر آتش بود
خيمه می سوخت و شد همدم خاکستر زخم
خون ِ بر چوبه ی محمل چقَدَر معنا داشت
سر که بی سايه ی سر ماند ، همان بهتر زخم
علی ناظمی