زبانحال امام رضا علیه السلام
یا ابن الشبیب زخم دلم را نمک زدند
با کعب نیزه عمه ی ما را کتک زدند
این روضه قلب زار مرا پر شراره کرد
با دست، نانجیب ، به زینب اشاره کرد
زینب کجا و کوچه و بازار شامیان
دخت علی کجا و نگاه حرامیان
یا ابن الشبیب کوچه پر از ازدحام شد
هر چیز شد به ما همه در شهر شام شد
با دست بسته عمه ی ما خورد بر زمین
آندم کشید، از دل خود آه آتشین..
یا ابن الشبیب جد غریبم چه زار شد
با سم اسب پیکر او تار و مار شد
یا ابن الشبیب غم به دل ما گذاشتند
بر جسم چاک چاک حسین پا گذاشتند
آندم که وقت غارت یک گوشواره شد
بیرون خیمه ها چه قدر ، گوش، پاره شد
جعفر ابوالفتحی
منبع: