مناجاتی سیدالشهداء و گریز گودال
آنکه در دست، کیمیا دارد
در بساط خودش دوا دارد
درد من فرض کن حرم باشد
پس شفاخانه ، کربلا دارد
این گدا از تو و علمدارت
التماس بسی دعا دارد
خودکشی هم اگر کند آقا
از غم دوری تو جا دارد
کیسه ی خالی مرا پر کن
شه نظر بر دل گدا دارد
مبتدای کرامتت ارباب
چه کسی گفته منتها دارد
هر یک از تارهای گیسویت
بی نهایت فدا مدا دارد
روضه را میکنم شروع از اشک
اشکهایی که سر صدا دارد
روضه اینجاست در ته گودال
کمرت از چه انهنا دارد؟
پاشو ای نیزه در شکم رفته
خواهرت بعد تو عزا دارد
نیزه ها میرود به پهلویت
نیزه اصلا مگر حیا دارد
دید پرتاب تیر اندازان
یک دو درصد فقط خطا دارد
ندهم من به کوهی از الماس
آن مرامی که بوریا دارد
باز آقا دم حصیرت گرم
در بغل پیکر تو را دارد
پیرمرد عصا به دستی گفت:
لب خونین تو جلا دارد
با عصا میزد او به لبهایت
لب پاکی که این نوا دارد:
خواهر قد خمیده بوسم کن
که دلم درد و غصه ها دارد
هیجده سر ، وَ هیجده دلبر
دخترم روی نیزه ها دارد
بعد یک گریه ی حسابی هم
چای روضه است که صفا دارد
جعفر ابوالفتحی
منبع:
پایگاه اطلاع رسانی اشعار جعفر ابوالفتحی
www.Neyjaf.ir
کانال تلگرام جدیدترین اشعار مذهبی جعفر ابوالفتحی:
https://telegram.me/neyjaf
کانال تلگرام سایت حرم شاه :