loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 31 جمعه 04 دی 1394 نظرات (1)

یا الهی .....

 

بر در احسان تو چشمان تر آورده ام

باغ داغم یک سبد خون جگر آورده ام

 

میوه ای جز اشک بر عصیان ندارم خوب من

نخل اشکم کز دو چشم خود ثمر آورده ام

 

باز هم خواندی مرا ، اما من بی دست و پا

غیر ظلم و معصیت چیزی مگر آورده ام

 

در ره افسونگری با مال دنیای دنی

آن قَدَر دارم شتاب انگار ، سر آورده ام

 

در نفاقم هم نفاقی دارم و در نزد تو

گرگ را در هیبت یک گاو نر آورده ام

 

کور و کر  گردیده ام ، الکن شدم از حرف حق

چشم دل را از میان کاسه در آورده ام

 

جنس جانم مثل سنگ است و ندارد انعطاف

دل که نه چیزی شبیه به حجر آورده ام

 

زودتر با تیغ خود راحت نما من را ز شرم

سر برایت تا کنی شق القمر آورده ام

 

نار بی عاری مرا آتش زده پس رحم کن

رحم کن بر جان من کز جان شرر آورده ام

 

همچو مولایم علی ذکر سحرگاهم بده

پشت کردم بر خودم ، رو به سحر آورده ام

 

جعفر ابوالفتحی

 

منبع :

www.neyjaf.ir

 

کانال تلگرام سایت حرم شاه :

https://telegram.me/harameshah2

 

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط مجید آقاجانی در تاریخ 1394/10/05 و 1:22 دقیقه ارسال شده است

غفلت از مولای خوبان تابه کی / این چنین مبهوت و حیران تا به کی
ای که از آل عبا دم میزنی / دم ز مهدی پس چرا کم میزنی
مهدی زهرا حسینی دیگر است / آخرین معصوم نسل حیدر است
غیبت او کربلایی دیگر است / بهر شیعه ابتدایی دیگر است
کل عرض کربلا یعنی همین / خالی از حجت نمی ماند زمین
شیعیان 《هل من معین 》 آید بهوگوش / بشنوید ای حق پرستان این سروش
کیست مهدی را کنون یاری کند / از امام خود طرف داری کند
کو بریر و کو زهیر و کو حبیب / تا نماند مهدی زهرا غریب
کو ابوفاضل علمدار شهید / سیصد و اندی صحابیه رشید
عون و جعفر هل ولا و درد کیست / اندر این وادی غربت مرد کیست
صبح عاشوراست دین باور شوید / بر امام عصر خود یاور شوید
می رسد از ره ولی کردگار / وارث حیدر ؛ به دستش ذولفقار
الهم عجل لولیک الفرج
شعر امام زمان عج
شاعر : مجید آقاجانی ( گدای رباب )


کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 60
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 1096
  • آی پی دیروز : 405
  • بازدید امروز : 13,486
  • باردید دیروز : 3,401
  • گوگل امروز : 92
  • گوگل دیروز : 56
  • بازدید هفته : 16,887
  • بازدید ماه : 24,214
  • بازدید سال : 399,014
  • بازدید کلی : 22,645,975