تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
به یک نفس دل من را به لطف احیا کن
به یک نظر در رحمت به روی من وا کن
برای اینکه ببینم اسیر عشق توام
بیا و دست کم این دیده را چو در یا کن
برای جامه دریدن رمق نمانده به دست
جنون و مستی و رسواییم تماشا کن
ز پشت شیشه ی مواج اشک من یک دم
ز ماه رخ شبهی بر دلم هویدا کن
مراسم شب احیای توست رشک فلک
مرا به غمزه بکش با تبسم احیا کن
شب است و قدر شب قدر را تو می دانی
به قدر من منگر قدر خویش اعطا کن
خدا کند که بمیرم نبینم اشک تو را
بیا و غصه خود شرح با دل ما کن
شنیده ام که تو راهی کوفه ای امشب
مرا ز پی ببر و داغدار مولا کن
دکترعلی قویدل
تعداد بازديد : 295
دوشنبه 15 تیر 1394 ساعت: 10:41
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب