من تو رو دارم ديگه غم ندارم من تو رو دارم چيزي كم ندارم به من بگو كه چي شده داداشي دق ميكنم اگه پيشم نباشي تا هركجا بري ميام به قران شهر بلا ب

من تو رو دارم ديگه غم ندارم من تو رو دارم چيزي كم ندارم به من بگو كه چي شده داداشي دق ميكنم اگه پيشم نباشي تا هركجا بري ميام به قران شهر بلا ب

من تو رو دارم ديگه غم ندارم من تو رو دارم چيزي كم ندارم به من بگو كه چي شده داداشي دق ميكنم اگه پيشم نباشي تا هركجا بري ميام به قران شهر بلا ب

من تو رو دارم ديگه غم ندارم من تو رو دارم چيزي كم ندارم به من بگو كه چي شده داداشي دق ميكنم اگه پيشم نباشي تا هركجا بري ميام به قران شهر بلا ب

من تو رو دارم ديگه غم ندارم من تو رو دارم چيزي كم ندارم به من بگو كه چي شده داداشي دق ميكنم اگه پيشم نباشي تا هركجا بري ميام به قران شهر بلا ب
من تو رو دارم ديگه غم ندارم من تو رو دارم چيزي كم ندارم به من بگو كه چي شده داداشي دق ميكنم اگه پيشم نباشي تا هركجا بري ميام به قران شهر بلا ب
موضوعات
آرشیو
آمار
جستجو
جدید ترین مطالب
تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
من تو رو دارم ديگه غم ندارم من تو رو دارم چيزي كم ندارم به من بگو كه چي شده داداشي دق ميكنم اگه پيشم نباشي تا هركجا بري ميام به قران شهر بلا ب

من تو رو دارم ديگه غم ندارم

 

من تو رو دارم چيزي كم ندارم

 

به من بگو كه چي شده داداشي

 

دق ميكنم اگه پيشم نباشي

 

تا هركجا بري ميام به قران

 

شهر بلا بري ميام به قران

 

چرا داري گريه كنون ميخندي

 

كجا ميخواي بري كه بار ميبندي

 

خواهر برادري سفر چه خوبه

 

راه افتادن وقت سحر چه خوبه

 

روسري  گلدار منم رو بردار

 

چادر بازار  منم رو بردار

 

عاشق اون لحن خوش صداتم

 

خودم بلا گردون بچه هاتم 

 

صداي گريه هات يادم نميره

 

اون التماس دعات يادم نميره

 

خسته شدم ببين ز پا نشستم

 

داداش من از خير سفر گذشتم

 

اينجا كجاست ؟ بيا بريم مدينه

 

كرببلاست ؟ بيا بريم مدينه

 

اينجا كجاست ؟ چرا اسير درديم

 

داداش بهم بگو كه بر ميگرديم

 

من از سنان و حرمله ميترسم

 

من از كمان و حرمله ميترسم

 

دلت مياد ببيني غرقه در خون

 

سر به سرم ميذاره شمر ملعون

 

يا كه سنان راه منوميبنده

 

هو ميكنه به اشك من ميخنده

 

دلت مياد خولي بد قواره

 

  پيش همه  ادامو در بياره

 

دلت مياد  درد كمر بگيرم

 

رو نيزه ها از تو خبر بگيرم

 

دلت مياد ببيني روسري مو

 

چادر يادگار مادري مو

 

حق بده از درد فراق ميترسم

 

حق بده از غصه و داغ ميترسم

 

بيا و بي خيال كربلاشو

 

بيا و تكيه گاه بچه ها شو

 

منو با يك سه ساله تنها نذار

 

با زجر اين قافله تنها نذار

 

تا رفتي زينب تو نيمه جون شد

 

يك سفر اومديم كه زهرمون شد

علیرضاخاکساری

تعداد بازديد : 381
دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت: 9:38
نویسنده:
نظرات(1)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
این نظر توسط مهدی روحانی کاشمری در تاریخ 1392/08/14 و 13:52 دقیقه ارسال شده است

مهدی روحانی کاشمری

سلام با تشکر از شما و اقای خاکساری درسته که این شعر زبان حال سراینده است و لی تو رو خدا اینقدر شان بی بی دوعالم حضرت زینب رو پایین نیارین آخه این چه شعریه (روسري گلدار منم رو بردار چادر بازار منم رو بردار) لطفا اشعار پر مغز و در شان اهل البیت علیهم السلام رو منتشر کنید
معنی این شعر اینه که حضرت زینب نمی دونستند کربلا چه اتفاقی میفته !!! با اینکه ایشون رو از کودکی برای کربلا تربیت میکردند
(وصیت حضرت زهرا به زینب در باره ی کهنه پیراهن )


کد امنیتی رفرش
درباره ما
مطالب تصادفی
ورود کاربران
عضويت سريع
لینک دوستان

طراح : شیوا موزیک مترجم : قالب گراف