تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
|
السلام عليك يا على ابن موسى الرضا المرتضى
سوغات حرم
به آستان رفيعت مرا نمى بينى!
منم گداى حريمت مرا نمى بينى!
تو آن امام رئوفى منم فقير توأم
به يك نگاه لطيفت مرا نمى بينى!
چه شد كه من به سراى تو دعوتم امروز؟
كنار پاى ضريحت مرا نمى بينى!
ميان پنجره فولاد تو چه غوغا بود
به گوشه چشم طبيبت مرا نمى بينى!
به كنج مرقد زيباى تو نشستم من
به چشم زاويه بينت مرا نمى بينى!
شنيده ام كه مى آيي سه جا به بالينم
بيا به جان جوادت ، مرا نمى بينى!
ميان صحن و سرايت دو بال دارم من
منم كبوتر رضويّت مرا نمى بينى!
گداى كوى تو آقا عجب دلى دارد
به يك غزل شد اسيرت مرا نمى بينى!
اصغر چرمى
تعداد بازديد : 111
دوشنبه 20 خرداد 1392 ساعت: 11:22
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب
