زبانحال حضرت زینب (س) با امام حسین (ع)
ته قتلگه تنِ بی کفن ، چه جسارتی چه جسارتی
من و دوری از توی پر مِحَن ، چه خسارتی چه خسارتی
من و غارت تن بی سرت ، من و نیزه و سر اکبرت
بزند به نی سر اصغرت ، به چه راحتی به چه راحتی
به لبت چرا ته نی زند ، نه یکی دو تا به تو هی زند
لب پاره و عسلی ز خون، چه حلاوتی چه حلاوتی
نگهت ز نی سوی خیمه گاه ، تن بی سرت ته قتلگاه
ته قتلگاه کنمت نگاه ، چه زیارتی چه زیارتی
تو و غارت بدنت حسین ، شده بوریا کفنت حسین
ببرد عبا ز تنت حسین ، چه سخاوتی چه سخاوتی
تو که خود پر از غم خواهری ، تو که شاهد غم مادری
ز تو ای عزیز خدای من ، چه شکایتی چه شکایتی؟
ته نیزه و کمرم حسین ، ته نیزه زد به سرم حسین
من و بچه های حرم حسین ، چه اسارتی چه اسارتی
سروده جعفر ابوالفتحی