الوداعی که گفت... بابا ماند
بين تن ها امام تنها ماند
سرليلا هواي مجنون داشت
چشم مجنون به پاي ليلا ماند
موج ؛ مي خورد بر لب ساحل
موج برگشت و ... ليك دريا ماند
علي اكبر ، علي و اكبر شد
جمله رفت و حروف بر جا ماند
با زره رفت ؛ با عبا برگشت
ردی از خون به خاک صحرا ماند
خواهر آمد ؛ برادرش را برد
تكه هاي پيمبر اما ماند
پيكرش زير سم مركب و ... سر
... روي نيزه براي فردا ماند
بعد از اين داغ در دل گودال
رمقي از حسين آيا ماند..!؟