loading...
حرم شاه - بانک جامع اشعار مذهبی روضه و مرثیه
خادم الزهرا (س) بازدید : 509 چهارشنبه 08 شهریور 1391 نظرات (0)

یا مسلم بن عقیل ع

فزتُ و رب الکعبه گشته ذکر لبهام این همه شیعه اما من غریب و تنهام

غصه ام برا عاقبتِ دین خدا شد برا همین بند نمیاد اشک تو چشمام

توان راه رفتن دیگه نمونده باقی همه میگن این آخری شبیه زهرام

کاشکی امشب فاطمه بودش کنارم دستای اون مرهمی بود به روی زخم هام

امشب یاد مدینه افتادم دوباره

خدا کنه این بار دیگه بارون بباره

بارون بباره چون دری داره میسوزه یکی میخواد در و به سینه ای بدوزه

فضه بگیر چشمای زینب و سریع تر ورنه گلم کنار زهرا جون می بازه

داشتم می مردم تو شلوغی بین کوچه تا دیدم دستی به رو زهرام درازه

بعد اون اتفاق همش دارم میبینم می ریزه از سینه زهرا خون تازه

سخته برام بیشتر از این کوچه بمونم

می خوام که از غربتِ کوفه بخونم

این مردم کوفه نبودن یار و غمخوار پا منبرم هی میزدن حرف های نیش دار

ظاهر مطیع ،باطن پر از حیله و نیرنگ آخه کی گفته به اونا مردم دیندار

هیچ وقت نموندن پای حرف و بیعتاشون حکمیت تحمیل شده به من با اصرار

تموم فکر و ذکر من فکر حسینه بهش میگم این جمله رو همش با تکرار

کوفه میا حسین جان کوفه وفا ندارد

کوفی بی مروت شرم و حیا ندارد

 

با تشکر از  "پسر فاطمه س" بخاطر ارسال این شعر

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
بسم رب الشهدا . سلام. به سایت حرم شاه خوش آمدید. شهدا رفتند که ما بمانیم و راهشان را ادامه بدهیم. خون آنان دلیل بودن ماست. یا ایهالکافرون برای ما قتلگاهیست که به سوی آن با سر می دویم تا خدا را در خون خود آغشته ملاقات کنیم. رو به پایین گر رود بر ذوالفقارش خون ما زیر تیغش رو به بالا نام حیدر می رود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 27172
  • کل نظرات : 3268
  • افراد آنلاین : 57
  • تعداد اعضا : 1855
  • آی پی امروز : 149
  • آی پی دیروز : 1112
  • بازدید امروز : 1,621
  • باردید دیروز : 13,893
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 92
  • بازدید هفته : 18,915
  • بازدید ماه : 26,242
  • بازدید سال : 401,042
  • بازدید کلی : 22,648,003