تبلیغات
آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
امپراطور دلم هستی و دل کشور توست
دل من جای تو جای قدم لشکر توست
ای شهنشاه بیا کشور خود را خون کن
که دلم تشنه یک ضربه ای از خنجر توست
هر کجا نام شما هست کرم ریخته است
به دلم لطف نمودی که چنین پرپر توست
سر به دیوار بکوبم ز جنون جا دارد
تا به پیش رخم آن صورت ناز آور توست
نه قدم رنجه مکن،شاه خودم می آیم
با اشاره ات بپرم تا که دلم کفتر توست
سرودست و دل و پا را به تو اهدا کردم
نه که اهدا،نه همه اش مال علی اصغر توست
همه حرفم به تو ارباب همین است"سگم"
استخوانی بده تا این سگ تو در بر توست...
شاعر جواد دیندار
تعداد بازديد : 201
شنبه 28 مرداد 1391 ساعت: 14:35
نویسنده: خادم الزهرا (س)
نظرات(0)
مطالب مرتبط
بخش نظرات این مطلب